یه سریال فوق العاده شیرین با روندی ساده و بازی عالی بازیگرا که مناسب سلیقه دوستداران ژانر ملودرامه

این سریالو بعد از 2،3 بار دراپ، فقط چون حال و هوای ایده کلیش رو دوست داشتم و یه جورایی کپی نیمه موفقی از «دهکده ساحلی چاچاچا» بود تا آخر دیدم.
نکات مثبت سریال برای من کلیت بازی یوروم، اون سگه گیول(که باهاش از ده بوم بیشتر ارتباط میگرفتم!!!) ، موسیقی های فیلم و مادربزرگ بود. شخصیت ده بوم رو مخم بود. خود یوروم هم وارفته بود گاهی. ترجیح میدادم شخصیت ده بوم، یه کم مردتر و محکم تر بود. انگار همش در حال خجالت کشیدن و گیجی و ترس و منگی بودن این دوتا. اون اضطراب همیشگی خونه یوروم که راه به راه یکی رو در و دیوارش متن می نوشت، یا یکی توش بود!! هم واقعا رو مخ بود. کل پروژه قتل مادربزرگ، بابای مست و پاتیل اون دختره، همسایه های اذیت کنی که کم کم بهتر می شدن و گذشته ده بوم هم کلا روی مخم بود:))) . این همه میگم رو مخ چون آدم این سریالو می بینه که آرامش بگیره نه اینکه انواع و اقسام چیزای ناخوشایند رو ببینه و آخرش شب، یوروم و ده بوم مثلا با هم تو سکوت راه برن . الکی بخندن و یه فاز گرم و کیوتم به سریال بدن!!
من از ایناش خوشم نیومد و تو کامنتها چرا انقدر گفتن آرامش آور بوده برای دوستان، نفهمیدم… 🙁 اینم بگم منم سریال معمایی و پلیسی خیلی دوست دارم ولی ژانر این سریال و کلیت فضاش جور دیگری باید می بود. حدود 30درصد سریال شبیه این پوستره. باقی ش واقعا حال خوب کن نیست.
حالا اگه اینهارو بدونید و بشینید پای سریال ممکنه بیشتر خوشتون بیاد… چون توقعتون تنظیم میشه فکر کنم 😀 در کل قسمت 1 و 12 شاهکار بود ولی 10 قسمت وسط جز تایمای مثبت و بدون شک و تردید داشتنهای شخصیتهای اصلی به هم و تایم های کتابخونه، بقیه ش یه سریال معمولی رو به پایین بود. من از بازی و نقش اون دختر کتابداره هم خیلی خوشم اومد، مثل باقی شخصیتها وارفته نبود.

و اما پیام سریال عالی بود. ساده گرفتن زندگی… فلسفه «همین کافیه»… دیالوگ مادربزرگ «اگر حوصله ت سر میره اشکالی نداره، اگر سرت خیلی شلوغه هم اشکالی نداره… چون زندگی همینه» این دیالوگ و دیالوگهای قسمت 12 رو خیلی دوست داشتم.

من این سریال رو پاییز 1402 نگاه کردم , اون موقع برام ماجراهای مربوط به

اخی چقد خوب بود این سریال🥺❤️

من الان رفتم وبتونش رو نگاه کردم، آقاااا دبوم چرا اینجوری بوووود؟؟؟ 🤣🤣🤣 خییییلی خجالتی تر بود و موهاش هم خیلی بلند بود. من به شخصه دبوم سریال رو بیشتر دوست داشتم ❣

سریال آرامش بخشم. چه خوب که دیدمش و چقدر با دیدنش قلبم آروم می شد.
همراه یوروم شی منم کم کم حس غم و ناراحتیم رفت و به جاش حس خوب و آرامش اومد سراغم.
چند دقیقه پایانیش هم خیلی دوست داشتم و

کم پیش میاد یه سریالی رو نگاه کنم و بعدش دیگه دلم نیاد از حال و هوای اون سریال خارج بشم و به خاطر همین هیچ سریال دیگه ای نگاه نکنم، این سریال هم از اونا بود. دلم نمی خواد از حال و هوای آنگوک و رابطه قشنگ دبوم و یوروم بیام بیرون، هی دارم ریواچش میکنم > <

خیلی سریال قشنگ و حال خوب کنی بو~~~~د
خدای من چقدر شیوان خوب بازی کرده بود، چه صحنه های عاشقانه و چه صحنه هایی که توش به شدت غمگین بود، اگه به صورتش نگاه کنید عمق اون احساسات رو درک میکنید

این کامنت از طرف منی که روحیه خیلی حساسی داره بخونید :
من پارسال قسمت اول سریال رو دانلود کردم و تا جایی که

دقیقا تایمی که خیلیییی بهش نیاز داشتم دیدمش و خوشحالم چون منم مثل یو ریم یه زندگی شلوغ و اعصاب خورد کن و پر از حس منفی دارم که فقط دارم توش دووم میارم و نیاز دارم مجدد ریکاوری شم و اون حس زندگی بهم برگرده و دیدن این سریال هم حالمو خوب کرد هم اهمیت اون حس زندگی رو بهم یادآوری کرد.

خیلی خوب بود. چه حس خوبی داشت… خیلی دوسش داشتم …. چقد کشور ما برای حتی یه ارامش کوچیک داشتن زندانه … ادمایی که اصلا قابل اعتماد نیستن … شهری که همه جاش داغونه و ادم میره بیرون بدتر دلش میگیره … نه کتابخونه ای نه پارک درست درمونی … با این همه هزینه های بالا … عملا بمیریم بهتره …