• پیگرد قانونی کیم سوجین بابت تصادف عمدی برای خودکشی اجباری همسر و دخترش
پزشکی قانونی میتونه روی بدن انسان مرده، آثار فیزیکی آمپولِ تزریق ماده‌ی خواب آور رو تشخیص بده، اما نویسنده این حقیقت رو انکار کرد تا ادعای پلیس در مورد اینکه سوجین خودش با دادن ماده‌ی خواب آور به اعضای خانواده‌ در هنگام رانندگی برای تصادف عمدی به قصد خودکشی خودش و قتل بقیه، عاقلانه و صحیح به نظر برسه. که از همون اول این ایده با وجود گزارش صحیح پزشکی قانونی هرگز نباید به فکر پلیس میرسید، یا لاقل پیگرد قانونی از روی بی‌کفایتی و اشتباه پلیس میتونست درنظر گرفته بشه که نویسنده اینکار رو هم نکرد و فقط اون ایده‌ی مضحک رو به روند داستان تحمیل کرد.

• لی تک گیو
وقتی که به عنوان یک قاتل مسلح به چاقو نمیتونه سوجین یا اِ-ری و گون‌ووک که دست خالی هم بودن رو بکشه و تازه بدون برنامه‌ ریزی برای نقشه‌ی فرار به بیمارستان میره تا بدون انجام هیچ کار خاصی دستگیر بشه، نقصه دیگه‌ای محسوب میشه! احمقانه است وقتی که تو آینده های دیگه تونسته بود تمامی ماموریت‌هاش رو انجام بده درنتیجه این آدم به شدت خطرناک که همه (حتی منِ بیننده) هم ازش میترسیدن باید بتونه در وقتِ تنهاییِ با اهدافش، دوباره اون حملات رو با موفقیت به انجام برسونه.. که البته نویسنده نذاشت. نویسنده حداقل باید شرایط رو واسش سخت میکرد تا این شکست های پیاپی‌ش برای بیننده قابل قبول باشه اما که به این شیوه هم اتفاقات رو ننوشت. با موفقیت فقط و فقط تک گیو رو یه قاتل حرفه‌ای بی‌رحم جلوه داد که هربار احمقانه بازنده‌ی داستان میشد.

• پایین کشیدن ماسک پلیس پارک جویونگ دقیقا هنگام قتل کیم جین‌هو :
اینکه پلیس جویونگ موقع به قتل رسوندن کیم جین‌هو ماسکش رو پایین میکشه درست زمانی که میبینه دختربچه‌ش همونجا شاهد این اتفاقه یعنی بدون در نظرگرفتن اینکه بعدا دختربچه‌ش میتونه به عنوان شاهد هویتش رو تایید یا فاش کنه واسه کسی که سالهاست پلیسه و قبلا هم دستش رو به کشتن یک انسان بیگناه آلوده کرده، کاملا حرکت احمقانه و آماتوری بود.

• نادونیِ ناگهانیِ مدیرکل ساختمان سازی یوجونگ -یو سو‌ایل-
اول: تمامی اتفاقات نیمه اول سریال باعث شد تا اونها یعنی سوجین، اِ-ری و مادرش سعی کنن از خودشون و مدارک محافظت کنن و جنایت مدیرکل رو فاش و اون رو به عنوان مسئول ریزش شهر ته جونگ تحویل قانون بدن؛ بعد مدیرکل یه‌دفعه‌ای اونقدر نادون میشه که باور میکنه که همین افراد درستکار که بهشون ظلم کرده با آگاهی به اینکه داشتن یا نداشتن مدارک مساوی با مرگشونه، بدون درخواست پولی قصد دارن مدارک رو همینجوری بهش تحویل بدن؟!
دوم: همون لحظه که کیم سوجین ادعا میکنه مدارک رو دراختیار نداره, جناب مدیرکل نباید شک کنه که چرا سوجین بدون دلیل اون رو به یه ساختمان متروکه برای انجام معامله کشونده؟ و بفهمه که این یک تله ست پس نباید به هیچ وجه حرفی رو تایید کنه و هرگز به نوچه‌هاش دستوری با عنوان آسیب به سوجین صادر کنن تا در دادگاه به مدرک ضدش تبدیل نشه؟!!

دقیقا مثل سریال اسنودراپ که هر لحظه عالی ثبت شده + میزان انسجام و کشش داستان متحیرت میکنه.. تا متاسفانه نیم ساعت آخرِ قسمتِ پایانی داستان بچگانه‌وار بسته شد.. هرچند که در کایروس از چند قسمت قبل‌ افت شروع شد.
که خود این مسئله هم واقعا اعصابت رو به هم میریزه. چون با خودت میگی که شخصیت‌های قصه این همه سختی و عذاب رو تحمل کردن و از اتفاقات ناگوار رنج بردن تا به هدف دلخواهشون رو برسن بعد اونها و ما تو ساعات پایانی سریال باید شاهد حل شدن اون همه مشکلات پیچیده به شکل کاملا احمقانه و ساده (آبکی) باشیم و بعد سریالی که ما رو محو جذابیتش کرده بود اینجوری قدرتش رو زیر سوال میبره! -_-