می‌خواستم صفحه رو ببندم که صدای قطرات بارونی که به شیشه میخوردن
حواسم رو پرت خودشون کردن , پنجره رو باز کردم نگاهی به آسمون انداختم
که این قسمت ترانه ” وداع , سعید پور سعید” پخش شد

“گاهی کنار پنجره , ماهُ تماشا می‌کنی با کوله باری خاطره…”
ماه رو که نمی‌تونستم ببینم
یادم آمد دو روز پیش روی بام تقریبا بلندی ایستاده بودم و هلال باریک ماه در
غروب خورشید که رنگهای جادویی درآسمون کشیده میشن رو میدیدم

اون لحظه دوست داشتم ماه هم برای من ترانه‌ای میخوند
چنگی ‌مینواخت , زیتری میزد
و امشب بارون … نوای ماه در دل آسمون شب بود
ـــــــــــــــــــــــــ

من این سریال رو پیشنهاد میدم به علاقمندانش
جدای از مفاهیم اصیلِ همیشگی
( عشق و وظیفه‌شناسی و وفاداری و گذشت و دوستی )
نویسنده اسباب قدرتمندی ساخته و پرداخته برای سریال‌های شیانشیا و شکل دیگری از تناسخ و خودشناسی که میل پیدا کردم یکبار دیگه هم ببینمش

و البته اسم سریال هم کاملا برازنده این داستان بود ../.😊

همین…

سریال قشنگی بود 😍

دو قسمت آخر دیدم چرا اینقدر سریال قشنگ بود دلم براشون تنگ میشه

سریالو دیشب دیدم تموم شد خیلی قشنگ بود و رتبه اول بین سی دراما تو ماه دسامبر انتخاب شد و لایق بود و هردو پایان رو بااینکه تلخ بود واقعیتتر بودن چون غیرازاون نمیشد که بشه بیشتر نمیگکم اسپویل نشه برای کساییکه هنزو ندیدن بعدا میام بیشتر راجبش میگم همینقد بگم که نباید صرفا به بخش عاشقانه سریال توجه کرد دقیقتر ببینید واز عشق افو بیایید بیرون😂😂😂😂 منو که کلی حرص داد افو اینقد که به اون برادر همه چیتموم و مهربونش خیانت کرد بارها بارها نمیبخشمش حتی بااینکه پایان سریالم خواست جبران کنه و کرد بازم دلمو راضی نکرد بهرحال ارزششو داشت وپیشنهاد میدم ببینیدش

🌙🎶 ترانه ماه 🎶🌙

ترانه ماه , نوشتن و بیانش هم لذت بخشه
دیدنش هم که امیدوارم …
اسم سریال جذبم کرده …/.

ـــــــــ خاطره‌هست , دوست داشتید بخونید ــــــــ