انجلا دختر یه زوج پزشک توی یه فرقه ی مهم روحانیه ولی تو بچکی توسط یه شیطان سمی شده ، نیمه شیطانی شده برای همبن نمیتونه تهذیب کنه و به مراحل بالا پسره ، پسر داستان هم تا الان هویت اصلیش مشخص نیسست ولی تناسخ یه روح خدایی یا شیطانی بزرگ باید باشه جون قدرت روحانیش بالاعه اما خودش نمیدونه
این یتیم بوده یه زوج دزد میارن بزرکش میکنن

یه خدای بهشتی بوده (جیانگ چنگ🤪الان بهش میکم خدای تبعید شده)این در بهشت به خوبی برای خودش میزیییده که عاشق یه پری بهشتی ( همون شیجیه تو بی وقفه) میشه بماند که جفتشون گوشتلخن خیلی🤣 این خانم پری ، روح یه خدای شبطانی رو ازاد میکنه به خاطر همین این۲ زوج تنبیه میشن محکوم میشن به زندکی در بدن های فانی روی زمین به مدت ۹۹ تناسخ و به هم قول میدن که بعد از این تایم هرطور شده همو پیدا کنن و باهم برگردن قلمرو بهشتی
حالا این وسط جیانگ چنک چون تو اخرین تناسخشه یادش میاد خاطرات اون زمانش رو میخاد بره دختره رو پیدا کنه از طرفی همه ی فرقه های زمینی دنبالشن که بکیرن برای خودشون یه سری هم میخان بکشنش که وقتی داشته فرار میکرده میزسه به مهمون خونه ی که
مامان بابای ما تیان یو
اینا دزد بودن میخاستن پودر بیهوشی بریزن توی غدای این که پولشو بر‌دارن
این فکر میکنه میخان بکشنش عصبانی میشه میاد مامان بابای ماتیان رو بکشه
تموم قدرت روحانیشو میاره بیرون
یهو ما تیان غیرتی میشه وقتی میبینه میخان به مامان باباش اسیب بزنن یه قدرتی از یه جایی میاره ( البته هنوز معلوم نیت از کجا خودشم نمیدونه احتمالا به خاطر قدرت بالای روحانی زندکی کذشته اشه) یعو با اون قدرت باعث میشه جیانک چنگ بمیره
یعنی فرم فانیش رو میکشه یه کردنبندی جیانک جنک داشته
وقتی که میمیره ، مادر پدر دزده میان کردنبدو برمیدارن میندازن کردن ماتیان میکن حداقال اینو بردار به نظر کرونه به زور میندازن گردنش
یهوی جنتا فرقه میریزن که مثلا خدای تبعید شده( همون جیانک جنک) رو ببرن پیش خودشون سنگ رو گردن ماتیان میبینن فکر میکنن اون خدای تبعید شده اس
به زور میبرنش …. خلاصه این بجه میره به قلمرو تهذیت و در هویت غلابی یه زندکی جدید رو شزوع میکنه
از طرفی جنتا از استاد های فرقه های دیکه میرن جسم جیانک جنگ رو پیدا میکنن میارن زنده اش میکنن اینم حالا میخاد انتقام بگیره همه رو بکشه و به دختره برسه
حالا شیجیه اومده کردنبد رو گردن ماتیان دیده فکر کرده اون عشق گذشته اشه
انجلا هم عاشقه ماتیانه
این ۲ تا دختر الان رقیب شدن
شیجیه اومد به انجلا زور کفت زدش اونم غیرتی شد رفت پیش شیطان در بند گفت به من اموزش بده منو کامل شیطان کن تت قدرت مند بشم، الانم تبیدل به روباه نه دم شد هدفش قدرتمند ترین شیطات شدنه و میخاد هرکسی به خودش و ما تیان زور گغت رو بزنه
از اونور ماتیان استادش بهش کفت باید با شیجیه ازا‌دواج کنی اما برای اینکه عاشق انجلاس و از زیر این دستور در بره میخاد از فرقه خارح بشه و بره هیولا بکیره🤪
حالا این وسط همه فکر میکنن ماتیان همون خدای در تبعیده که نیست
احتمالا در اصل تناسخ خدای شیطانه
انجلام که شیطان زن شد و هیجکس نمیدونه بفهمن همه میخان بکشنش
یه مشاور امپراطوری هم هس در حقیقت خودش شده بنده ی شیطان و به این واسطه انرزی های تازیک کرفته کارش اینه که به دستور شیطان داره دسیسه میکنه و تموم فرقه های تهذیب رو میخاد به جون هم بندازه تا خودشون به دنیا خکومت کتت و یه کنجینه ای هم هس اونو برای خودشون بردارن…..